سکو عاشقی

شعر جاودانه

سکو عاشقی

شعر جاودانه

باران باران



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

وای، باران؛

باران؛

شیشه پنجره را باران شست .

از دل تنگ من اما،

 چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

 

آسمان سربی رنگ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .

می پرد مرغ نگاهم تا دور،

وای، باران،

باران،

پر مرغان نگاهم را شست .

 

خواب رویای فراموشیهاست !

خواب را دریابم،

که در آن دولت خواموشیهاست .

من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم،

 

و ندایی که به من میگوید :

 گر چه شب تاریک است

 دل قوی دار،

سحر نزدیک است

 

دل من، در دل شب،

خواب پروانه شدن می بیند .

مهر در صبحدمان داس به دست

آسمانها آبی،

 پر مرغان صداقت آبی ست

دیده در آینه صبح تو را می بیند .

 

از گریبان تو صبح صادق،

می گشاید پرو بال .

تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی

تو چنان شبنم پاک سحری ؟

 نه؟

از آن پاکتری .

تو بهاری ؟

 نه،

 بهاران از توست .

از تو می گیرد وام،

هر بهار اینهمه زیبایی را .

 

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو !


حمید مصدق


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

چشم من چشمه ی زاینده ی اشک

چ
تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
شم من چشمه ی زاینده ی اشک
گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود
شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خاکستری بی باران پوشانده
آسمان را یکسر
ابر خاکستری بی باران دلگیر است 
و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس سخت دلگیرتر است 
شوق بازآمدن سوی توام هست 
اما 
تلخی سرد کدورت در تو 
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران 
راه بر مرغ نگاهم بسته 
وای ، باران 
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست 
 از دل من اما

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟


حمید مصدق:قصیده آبی،خاکستری،سیاه


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

یادها


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



سَرمای ِ طاقَت فَرسای ِ دوری ِ یاد هایِ زِندِگی کِه میگذَرَد کبوتری از دور بال می گشاید خنده هایم را .. اشک هایم ... بغض هایم ...ملامتی است که آتش می گیرد سر نگونی ام را کودکی دوری ِ ریل است که دست می تکاند !عزم زمین خوردن هاست که جزم شده و فساد ِ لبخند های مسموم آویزان ...کسی دار ِ لحظه هاست انتظارش کسی را باران
و کسی را مترسک پینه بسته ای روی شانه اش کلاغ .. گوشه ی باغ خدا باران است که هدیه می دهد چشم ها را خورشید نه ماهه نوزاد ِ آسمان است و دوردست ها گره می خورد طوفان ها ..


www.sher-sohrab.mihanblog.com


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

تلاقی

میخواهم به عقب برگردم
درتلاقی گریه و سکوت، از نو شروع کنم
تار بزنم
و در ترکیب رنگ ها فقط به قرمز برسم
جاهایمان را عوض کنم
.........جاده را برای خودم
انتظار را برای تو بکشم
اگر به عقب برگردم
این بار
تویی ،که می مانی
منم،که میروم
کاش می شد به عقب برگردم ... 
حالا که تمام راه را آمده ام ، 
حالا کـه تـا تــو هیچ نمانده ، 
چقدر دیر یادَش آمد خـُدا کـه 
ما قسمت هم نیستیم !


قلبم تورا می خواهد


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

از وقتی رفته ای دلم آرام ندارد

چشمانم یک لحظه از جاده دل نمیکند

پاهایم یکجا بند نیست ....
... ...

قلبم تو را میخواهد ...

منم به جاده میزنم ....

دیگر تحمل دوریت امکان پذیر نیست

چیزی تا فصل تولد نیلوفرها نمانده

شاید تو را میان آنها یافتم

رسیدن به تو دشوار اما یافتنت سخت نیست

خاطرات جاده را میخواندم ...در آن یافتم

یادگار عطر نیلوفرم را ...

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید